شفقنا ورزشی؛ تکواندو به عملکرد فاجعه بار و نتایج فاجعه بار تر بعد از یک المپیک فاجعه ادامه می دهد. سه کلمه فاجعه در یک جمله توی ذوق می زند؟ بله واقعا توی ذوق می زند اما برای توصیف آنچه تکواندو در دو سال گذشته رقم زده همین سه بار هم کم است. رشته ای که کم کم صحبت از کنار زدن کشتی و افتخار آوری اش در میادین جهانی و المپیک می شد حالا اسف بار ترین روزهای خود را تجربه می کند و جالب این که آّ از آب هم تکان نمی خورد.
از حذف عاشورزاده و مردانی متعجب هستید؟ نباشید! وقتی تیمی با هزار ادعا و آمال و آرزو راهی المپیک می شود و بدترین نتایج ممکن را کسب می کند و آب از آب تکان نمی خورد چرا نتایج شعیف نباید تکرار شود؟
سه نفر از تکواندوکاران ایران با مشتی لقب راهی کارزار المپیک می شوند و سونامی هنوز راه نیفتاده خاموش می شود، نابودگر نابود می شود و دیگری حذف. به کشور باز می گردند. اما هیچ اتفاقی نمی افتد انگار نه خانی آمده نه خانی رفته!
فرزان عاشورزاده سونامی تکواندوی جهان، ورزشکاری که در طول یک سال رقیبانش را پیاپی دوازده تایی کرد و با اقتدار قهرمان جهان شد و بر کرسی نخست رده بندی دنیا تکیه زد در المپیک حذف شد، در مسابقات جهانی هم مدال نگرفت. مهدی خدابخشی ترمیناتور جوان ایرانی که او نیز به راحتی قهرمان جهان شد از المپیک برابر یک ایرانی دیگر شکست خورد و به مدال نرسید. سجاد مردانی دیگر نخبه تکواندوی ایران نه در المپیک به موفقیتی رسید و نه در قهرمانی جهان. جام جهانی هم که یک فاجعه تیمی بود.
سیستم معیوب نتیجه معیوب تولید می کند. سیستم معیوب حاکم بر فدراسیون با انبوهی از استعدادها و ستاره ها در المپیک نتیجه نمی گیرد. سیستم معیوب نه تعویض و نه رفع عیب می شود. همین سیستم عینا در جام جهانی تکواندو تکرار می شود. طبیعتا از سیستم معیوب نتیجه سالم بیرون نمی آید و تیم با افتضاحی کامل حتی از گروهش صعود نمی کند.
در کمال شگفتی باز هم سیستم معیوب به عملکردش ادامه می دهد و این بار مسابقات جهانی و حذف فله ای ستاره ها.انگار نه انگار که این کشور دولتی دارد و وزارت ورزشی. انگار نه انگار که فدراسیون های ورزشی باید تحت نظارت فعالیت کنند و برای عملکرد خود پاسخگو باشند.
در این بین خود اهالی تکواندو نیز مقصرند. غیر از کسانی که توسط فدراسیون به بیرون گود رانده شده اند احدالناسی از بازیکن و ملی پوش گرفته تا مربی و کارشناس جرات اظهارنظر ندارد. ستاره های جوان تیم ملی به غلط گمان می کنند که آینده آن ها وابسته به فدراسیون فعلی است و به هیچ وجه حاضر به بازگو کردن شرایط موجود در اردوها و توصیف فضای حاکم بر تیم ملی نیستند. در این میان یکی دو نفری که حاضر نیستند آینده و سرنوشت خود را به بازی بگیرند، راه کشورهایی مانند آذربایجان را در پیش می گیرند و دیگران نیز سکوتی پیشه می کنند که دودشان به چشم خود آنها خواهد رفت.
فرزان عاشورزاده، سجاد مردانی و مهدی خدابخشی معدن استعداد هستند و در این زمینه تردیدی وجود ندارد. آنها می توانستند در سالهای آغازین ورزش حرفه ای خود(فرزان و مهدی) اکنون دارای مدال المپیک باشند و فارغ از بحث پاداش و جوایز برای خودشان جایگاهی دست و پا کنند اما با محافظه کاری خود، به حفظ وضعیت موجود کمک می کنند. رئیس و دبیر و معاون و مربی ضرری تجربه نمی کند. از جایگاهی به جایگاه دیگر و از میز و صندلی به میز و صندلی دیگر با عنوانی متفاوت هجرت می کند. آنچه بر جای می ماند سالهای تلف شده و استعدادهای سوخته بازیکنانی است که روزی ابرستاره های وزن خود بودند و هوگو بر تن رقیبان خود می لرزاندند و امروز یکی پس از دیگری ناک اوت می شوند.
واکنش سهل انگارانه وزارت ورزش نسبت به فدراسیون تکواندو مشخص نیست که از کجا آب می خورد. در این که پولادگر ارتباطاتی فراورزشی دارد تردیدی نیست اما زمان آن فرا رسیده تا با یک خانه تکانی ساختار جدیدی در این رشته به وجود آورد. اتفاقی که باید در دوره جدید وزارت ورزش در دولت یازدهم رخ دهد.
انتهای پیام