شفقناورزشی: مهدی طاهرخانی- اولین بارش کی و کجا بود دیگر مهم نیست اما حالا فوتبال ایران به خوبی فهمیده که بهترین تماشاگران دنیا را ندارد. شاید به مثابه دیگر هواداران فوتبال در همه کجای جهان در هنگام نیاز این هواداران بودند که بیبشترین حمایت را از تیم های محبوب خود کردند اما بهترین بودن موئلفه هایی می خواهد که قطعا ما آنها را نداریم.در دوره جدید شاید همان شامگاه جمعه 30 دی ماه سال 1373 بود که برای اولین با با یک چک محکم از خواب غفلت پردیدم و به خودمان آمدیم. داربی که دو بر دو به تساوی رسید در فاصله دو دقیقه به پایان مسابقه، ناگهان فوج فوج تماشاگر از روی سکوها، به صورت خودجوش به زمین آمد تا لابد دادگاهی سرپایی برای احمد ابهران، داور نگون بخت آن بازی تشکیل دهد.این برای نخستین بار در فوتبال ما بود که در یک مسابقه بسیار حساس، ناگهان چندین هزار هوادار به زمین مسابقه ریختند تا شاهد یکی از تلخ ترین روزهای ورزش مان باشیم. آن روز آنهایی که باید اصل حقیقت را می فهمیدند دریافت کردند؛ بهترین تماشاگر دنیا هرگز برای تادیب داور به زمین مسابقه هجوم نمی آورد.اگرچه بعد از آن حادثه تلخ دیگر شاهد هجوم هواداران در آن سطح به زمین مسابقه نبودیم اما همواره مشکلاتی از سوی همین یار دوازدهم به وجود آمد که در ادامه به چندتای دیگر از آنها می پردازیم.
چشمانی که کور شد
در کل تاریخ فوتبال ایران فقط یک نفر بود که توسط هواداران یک تیم خاص، بینایی اش را از دست داد. سرباز احمدی در ورزشگاه فولادشهر اصفهان. قبل از آغاز مسابقه پرسپولیس و سپاهان هواداران دو تیم شروع به پرتاب سنگ و ترقه به سوی یکدیگر کردند و در این بین سرباز وظیفه ناجا از ناحیه چشم مورد اصابت یک نارنجک قرار گرفت و به همین سادگی قبل از ازدواج، بینایی اش را از دست داد. اگرچه مسئولان وقت سپاهان همه تلاش خود را به کار بستند تا ثابت کنند مقصر نبودند اما قطعا آن نارنجک از لرستان به سمت سرباز احمدی پرتاب نشده بود و یک نفر از دل هواداران اصفهانی مرتکب این خبط نابخشودنی شد. این یک نمونه خاص از شاهکار هوادارانی است که همیشه در رسانه ملی سعی و تلاش بر آن بوده تا آن را بهترین در جهان معرفی کنند!
فحش فارسی به مسی
شاهکار دیگر هواداران فوتبال ایران به شب قرعه کشی جام جهانی 2014 برزیل مربوط می شود. تنها چند دقیقه بعد از اینکه مشخص شد ایران و آرژانتین در یک گروه قرار دارند لشکر نامرئی “فحاشان دنیای مجازی” در کسری از ثانیه به مرزهای حریم خصوصی لیونل مسی هجوم بردند. کاری که طرفداران افراطی کریس رونالدو هرگز در این سال ها انجام نداده بودند این بار توسط فرهیخته های مجازی ما صورت پذیرفت. موج حملات بقدری وسیع و گسترده بود که بسیاری از رسانه های جهان در موردش خبری را پخش کردند. فحش ناموسی به زبان شیرین فارسی به مسی! آن روز بود که موج هاشم بیک زاده و مسی جان گرفت و کار از تمسخر و لودگی هم گذشت. البته کاپیتان تیم ملی والیبال ایتالیا، زایتسف هم در چند مرحله مورد چنین حملاتی واقع شد و فقط برای ایرانی هایی که به وی و خانواده اش توهین کرده بودند اظهار تاسف کرد. این شاهکار جدید،نسل اینترنت دیده بهترین هواداران دنیاست. فحش به زبان فارسی به خارجی ها. اگرچه استاد جمشید مشایخی این حجم وقاحت را باور نکند و از روی قلب بگوید آنها ایرانی نبودند.
لشکر کشی به اینستا گرام
سوای مسی و زایتسف که به عنوان دو خارجی ،طعم شیرین و گرم فحش ایرانی را چشیدند و قطعا بعدترها به این سیاهه افزوده می شود، بسیاری از ورزشکاران و فوتبالیست های داخلی هم بودند که یک شبه مورد آماج حملات اینترنتی قرار گرفتند. یک روز دسته جمعی و با تعداد چندین هزار فر به پیچ فرهاد مجیدی حمله می کنند سپس مهدی رحمتی و طارمی لقمه های جدید می شوند. کلا ربطی به تعصب و رنگ ندارد. فقط لازم است یک ورزشکار کاری را خلاف خواسته هواداران انجام دهد تا پیج رسمی اش شود فحشکده. ما بهترین تماشاگران دنیا را داریم اما علی دایی صریحا اعتراف می کند جرات ساختن پیج رسمی در هیچ شبکه اجتماعی را ندارد.وقتی معروف ترین ورزشکار زنده ایرانی این اعتراف را می کند یعنی جامعه هواداری ما هیچ خط قرمزی را برای خودش غائل نیست، یعنی وای به حال بقیه کوچکترها. هولیگانیسم حالا از روی سکوها به دنیای صفر و یک آمده و اینچنین است که هر روز شاهد بسته شدن یک پیج هستیم. اصولا هر کسی “فحشدانش” تا حدی ظرفیت دارد و بعد از آن ترجیح می دهد به سان انسان قرن بیستمی بدون شبکه اجتماعی زندگی کند.
پرندگان ابابیل در اهواز
نمونه آخر و دم دستی هم مربوط به ورزشگاه تختی اهواز می شود. جایی که تماشاگران اهوازی به دو دسته هواداران استقلال اهواز و پرسپولیس تقسیم شدند و قبل از شروع مسابقه با پرتاب سنگ از خجالت هم در آمدند.سطح سنگ پراکنی ها به حدی بود که داور این مسابقه تا 30 دقیقه اجازه ورود دو تیم را صادر نکرد. بازی سرانجام آغاز شد اما فحش و سنگ کماکان برقرار بود. نقطه اوج حادثه به بعد از گل دوم پرسپولیس مربوط می شود. جایی که پرندگان ابابیل از دل تاریخ بیرون زدند و زشت ترین صحنه های ممکن را در چمن ورزشگاه تختی اهواز پدید آوردند. گویا این ابرهه و سپاهیانش هستند که با لباس قرمز بر روی چمن سبز قدم می زنند. مسئولان اهوازی از فرماندار تا رئیس هیات فوتبال و سرمربی استقلال اهواز در مصاحبه های تکراری خودشان را مطابق همیشه از هر نوع گناهی مبرا دانستند و دست آخر طوری وانمود کردند که گویا ساکنین سیارات دیگر هستند که آن سنگ ها را به سر و کول مردم پرتاب کردند.بهترین تماشاگر دنیا در حال خودنمایی دوباره هستند.اگرچه در آخرین حادثه فقط چند فقره سر و صورت خونی شد و خوشبختانه کسی جان به جان آفرین تسلیم نکرد اما این از خوش شانسی ما بود که سنگها دلشان به رحم آمد و به قصد کشتن به سمت کسی نرفتند. دل سنگ هم برای این بهترین تماشاگر دنیا به رحم آمده است. وقتی همه مسئولان فرهنگی و ورزشی خودشان را به خواب زدند و کماکان می گویند ما بهترینیم.
انتهای پیام